قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

پس چشم های سبز مرا هم قبول کن

من خواب دیده ام که به تو می رسم ولی

 
اخلاق عشق با دل من سازگار نیست 


باید گذشت از تو ، ولی نه! نمی شود 


راهی به جز کشیدن این انتظار نیست!


نظرات 3 + ارسال نظر
محمدعلی سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ

دست عشق از دامن دل دور باد !!!!!!
می توان آیا به دل دستور داد؟

می توان ایا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد!

سعدی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ

راهی به جز کشیدن این انتظار نیست.. آره .. فقط خدا کنه آخر سر وقتی به مقصد رسیدی اون همسفرت هم منتظرت مونده باشه.. اونم بتونه این مدت رو دوام بیاره ... امیدوارم این یکی خوابت حتما درست از آب در بیاد اونم زود زوددددددد..

سلام این ۲بیتی بیشتر مفهوم انتزاعی داره لزوما شخص ثالثی نداره گرچه تو رویاهای هرکس یک شخص آرمانی هست حق نگهدارتون

نعیمه چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:25 ب.ظ http://http://naeime-rahmani.blogfa.com/

سلام به اکرم گلی خودم خوبی؟

جه خبرا؟دخی یه خبری از خودت بهم بده ٬میری سر کار یا نه؟

راستی ایشاالله توی این سال جدید انتظارت به سر بیاد

بوس بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد