بیستوهشت سال گذشت...
بیستوهشت بهار و تابستان و پاییز و زمستان را دیدم. بیستوهشت تقویم، دور انداخته شد. امروز دریافتم که زندگی باید چیزی با ارزشتر از آنی باشد که فکرش را میکنیم. باید سپاسگزار بود. آری؛ باید از اینکه هستی یافتهایم و این فرصتِ طلاییِ جانشینیِ خدا بر زمین نصیبمان شده است، از خداوندِ رحمان سپاسگزار باشیم.
حضرت سعدی میفرماید:
ثنا و حمدِ بیپایان خدا را
که صُنعش در وجود آورد ما را
{ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ } قرآن کریم، سورۀ رعد، آیۀ11
تولدِ بیولوژیکیِ من نخستین ساعاتِ بامدادِ روزِ نُهم اسفندماه سال یکهزاروسیصدوشصتوهفت خورشیدی (28th Feb 1989 میلادی) در بیمارستان دکتر میر، واقع در خیابان عفیفآباد شیراز است. اما رویدادی در زندگی من رخ داد که باعث شد تولدِ واقعیِ من، نخستین ساعاتِ بامدادِ امروز، یعنی بیستوهشتم اسفندماه سال یکهزاروسیصدونودوپنج خورشیدی (17th Mar 2017 میلادی) باشد.
استیو جابز در 56سالگی به آغوش پروردگارش بازگشت. من(منِ بیولوژیکی) اکنون 28سالهام. (28=28-56) پس من اکنون، دقیقاً نیمی از عمر استیو جابز را از سر گذراندهام.
نمیدانم چند بار دیگر سر زدن شکوفههای بادام و بهار نارنج را از شاخههای جوان خواهم دید... چند بار دیگر از درختان تابستان میوه خواهم چید... چند بار دیگر پیادهروهای پاییز و برگریزانش را قدم خواهم زد... و چند بار دیگر روبهروی شومینه خواهم نشست و قصه خواهم خواند و قصه خواهم نوشت... نمیدانم... و این ندانستن، زیباترین راز زندگیست...
از خداوند مهربان، توفیق میخواهم که هرآنچه از عمر اینجهانیام باقی مانده است، در صرفِ تحصیلِ دانایی و نیکویی سپری شود. آمین!
«بُوَد که لطفِ ازل رهنمون شود حافظ!
وگرنه تا به ابد شرمسارِ خود باشم»
قدردانی
تولّد دوبارهام را مدیونِ کتاب خدا و سخن و شیوۀ زندگی انسانهای نیکسرشت بسیاری هستم؛ از جمله فردوسی، خیام، نظامی، سعدی، مولانا، حافظ، دکتر حسین الهی قمشهای، استیو جابز، زندهنام حمزهخان پورحمزه جعفربیگلو(پدربزرگم) و همۀ معلمهای خوب زندگیام که نامشان را نیاوردهام ولی یادشان در دل است. از همهشان سپاسگزارم.
برای شما آرزو دارم جستوجوگر و گرسنه و نادان بمانید*
جملهای که نگرش استیو جابز را در هفده سالگی، تغییر داد: «اگر هر روز فکر کنی امروز روز آخر زندگی توست، یک روز فکرت درست از آب در میاد!»
استیو جابز در سخنرانیاش در دانشگاه استنفورد، گفت: «این جمله روی من تأثیر گذاشت و در سیوسه سال بعد زندگی خودم، هر روز در آینه نگاه میکردم و هر روز صبح از خودم میپرسیدم «اگر امروز آخرین روز زندگی من بود، چه کاری انجام میدادم؟» و اگر برای چند روز جواب منفی بود، میفهمیدم که باید چیزی عوض شود.»
*آخرین جملۀ سخنرانی استیو جابز در دانشگاه استنفورد (سال2005) خطاب به فارغالتحصیلان
و در پایان تفألی زدم به دیوان حافظ، و فرمود:
«به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمتِ وقت
که در کمینگهِ عُمرند قاطعانِ طریق»
پیشاپیش نوروز باستانی و بهار نو بر شما مبارک
التماس دعا
عارف عسکری
28 اسفندماه 1395 خورشیدی
شیراز