قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

روح پلید

نمی دونم که تو هم مثل من فکر می کنی یا نه ؟!!


هی صبر کن !... چرا حالا بهت بر می خوره ؟  قیافتو نمی گم که ؟!!


منظورم اینه که توی موضوعی که الان بهت می گم مثل من فکر می کنی یا نه ؟


موضوع چیه ؟   ... خب الان بهت می گم . 

راستش نمی دونم چرا من حداقل توی فیلم های سینمایی همیشه دوست دارم که دزدها و سارقین 

 برنده باشن ، یعنی در حقیقت دستگیر که می شن یا می میرن دلم واسشون می سوزه .


البته یه موقع فکر نکنید که که این تفکر ناشی از روح پلید منه ها ... نه !! می دونید چیه ؟ چون من  

فکر می کنم که در واقعیت اصلا همچین چیزی اتفاق نمی افته، یعنی دزدها کمتر دستگیر می شن  

وبنابراین توی فیلمها در حقشون اجحاف می شه ، البته این موضوع بیشتر در مورد فیلمهای 

 ایرانی صادقه ..... چون همیشه آخرشون پلیس سربلنده و سارقین مثلا بانک هم دستبند به دست 

 می رن زندون یا به قولی جهنم ، و آدمای مثلا خوب‌  هم با هم ازدواج می کنن و خوشبخت می  

شن .


ولی در واقعیت ما فقط درصد کمی از سرقتها رو می بینیم که به دستگیری منجر می شه . 

نمی دونم که به خاطر روح پلیدم ناراحت باشم یا خوشحال  ؟!! 

راستش اینها رو که نوشتم یاد فیلم HEAT  که با اسم مخمصه از تلویزیون ایران پخش شد افتادم 

 ، بیچاره رابرت دنیرو که رئیس گروه سارقین بانک بود ، آخرش توسط آل پاچینو (پلیس) کشته  

شد . خیلی دردناک بود ، حقش بود که می ذاشت بره و سوار هواپیما بشه ، اتفاقی که نمی افتاد ... 

 

کسی هم ضرر نمی کرد ، باور کنید که بیمه همه خسارتها رو جبران می کرد . 

احتمالا بعد از نوشتن این مطلب من به جرم نشر اکاذیب و اقدام علیه امنیت ملی  زندانی می شم . 

پس حلالم کنید ... !!

                    

نظرات 1 + ارسال نظر
سعدی چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ق.ظ

معلومه این رابرت دنیرو یک جوری باهات نسبت داره .. چه کاره ات میشده ؟؟؟؟...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد