قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

قصه همون دلی که........

شاعرانه عاشقانه اجتماعی درهم

به سلامتی همین لحظه

به درک که میخانه ندارد این شهر
 

نداشته باشد! 


بی آنکه بفهمم چه می گویی/حتی یک کلمه 


به سلامتی همین لحظه 


سر می کشم صدایت را 


و مستِ مست
 

تعابیر تازه ای از دست های تو و 


دلایل چگونگی هر چیزی کشف می کنم
 

حتی اگر صبح 


تو به راه خودت بروی و
 

تعابیر کهنه هماره پایشان توی یک کفش باشد و 


من خواب های ندیده ام را بشمارم

 

مهدیه لطیفی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد