باران
بی تو
چیزی کم دارد
وقتی نیستی
تا زیر باران دستان سردم را بگیری
جای خالی شانه هایت در زیر چترم
جای خالی دستانت را بیشتر می کند
چترم را می بندم.
بگذار
بی تو خیس شوم
شاید
از آنسوی فاصله ها
چترت را به یادم باز کنی
و دستت را برایم تکان دهی
و بوسه ای بفرستی
شاید
این بار که باد بوزد
گونه ام
از شرم بوسه ات سرخ شود
مریم علی اکبری
سلام گلم می دونم چه حالی داری و کاملا می فهممت بی قراری برای ما باید عادی بشه آسودگی بر ما حرام است نگران نباش باهاش بساز